کد مطلب:106553 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:164

خطبه 168-هنگام حرکت به بصره











[صفحه 590]

از خطبه های آن حضرت علیه السلام است كه هنگام رفتن اصحاب جمل به بصره ایراد فرموده است: یارز: جانب دیگر می رود، و دامن جمع می كند، (خداوند متعال پیامبری راهنما با كتابی گویا و دستوری استوار برانگیخت كه به وسیله آن جز بد سرشت هلاك نمی گردد همانا آنچه نابود كننده است بدعتهایی است كه باطل را به صورت حق جلوه داده و مشتبه می سازد، مگر آنچه خداوند از آن نگهدارد، بی گمان پیروی از حكومت الهی مایه حفظ و نگهداری شماست، پس بی آن كه خود را مورد سرزنش قرار دهید و ناگزیر بدانید اطاعت خود را تقدیم پیشگاه حق كنید، به خدا سوگند باید این كار را بكنید، و گرنه خداوند سلطنت اسلام را از شما تا این كه به كسانی غیر از شما منتقل گردد. فرموده است: ان الله بعث... تا هالك. این جملات كه مربوط به عموم مسلمانان و پایه دین و اساس حكومت آنان است سرآغاز خطبه قرار داده شده تا برای شنوندگان یادآوری، و موجب توجه و بازگشت آنان به این اصول و مبانی باشد. واژه قائم در جمله امر قائم به معنای راست و پایدار است. فرموده است: لا یهلك عنه الا هالك. یعنی: در این دین كسی هلاك نمی شود مگر آن كه در اوج مخالفت با آن بوده، و سرنوشتی جز هلاكت و نا

بودی برای خود فراهم نكرده باشد، چنان كه اگر گفته شود: این رشته از دانش را جز دانشمند نمی داند یعنی دانشمندی آن را می داند كه به منتهای فضل و دانش رسیده باشد. فرموده است: و ان المبتدعات المشهبات... الا ما حفظ الله. زیرا بدعتها و شبهه هایی كه در میان مردم پدید می آید با كتاب خدا و سنت پیامبر گرامی (ص) كه تمامی حدود و احكام خداوند را شاملند، منافات و مخالفت دارند و پیروی از آنها موجب خروج از دین و ترك متابعت از كتاب و سنت می باشد، منظور از هلاكت در این عبارت نابودی در آخرت است. فرموده است: الا ما حفظ الله. این جمله مستثنای المهلكات است یعنی مگر آنچه خداوند حفظ كند و انسان را از دچار شدن به این مهلكات باز دارد، زیرا مهلكات یا اعمالی كه موجب نابودی و هلاكت انسان است تنها دامنگیر كسی می شود كه آنها را به جای آورد، اما مشبهات عبارت از چیزهایی است كه شبیه سنت است لیكن سنت و سیرت رسول اكرم (ص) نیست، در برخی نسخه ها به جای مشبهات مشتبهات یعنی آنچه مایه اشتباه و التباس گردد نقل شده است، مراد از عبارت سلطان الله سلطه و قدرت اسلام است و منظور از آن سلطان دین الله است كه مضاف (دین) حذف شده است و ممكن است مقصود آن حضرت نفس

نفیس خودش باشد، زیرا او جانشین خداوند در روی زمین است، و برای بیان این كه حكومت و قدرت او، سلطنت حق و مظهر عزت و شوكت خداوند است واژه سلطان به الله اضافه شده است، و این روشن است كه پیروی از حكومت حق مایه توانمندی و مصونیت از گناه است، زیرا كسی كه پیروان حق را در حالی كه شمار آنها اندك بوده در برابر دشمنان بسیار یاری داده زنده جاوید است، و اكنون با این كثرت عدد اگر او را خالصانه فرمانبرداری و از حكومت او پیروی كنند هر چه بیشتر و شایسته تر آنان را یاری و پیروزی خواهد داد، از این رو فرموده است: فاعطوه طاعتكم غیر ملومه یعنی خداوند را آن چنان فرمانبرداری و بندگی كنید كه به سبب آلودگی به نفاق و ریا مستوجب سرزنش و نكوهش نباشید و پس از آن فرموده است: و لا متسكره بها یعنی طاعت و عبادت شما از روی بی میلی و اجبار نباشد، به جای عبارت غیر ملوم غیر ملویه نیز روایت شده است، یعنی طاعت شما كژ و نادرست نباشد. پس از این امیرمومنان (ع) آنان را بیم می دهد كه اگر فرمانبرداری نكنید خداوند قدرت و حكومت اسلام را از شما خواهد گرفت، و هرگز به شما باز نمی گرداند تا این كه آن را به جای دیگر منتقل، و در میان كسانی غیر از شما مستقر سازد،

منظور آن حضرت از این سخن امر خلافت است، باید دانست كه اگر در جمله حتی یارز الامر الی غیركم واژه حتی و آنچه پس از آن آمده غایت و نهایت نقل سلطنت حق از آنها دانسته شود برگشت و استقرار دوباره آن چنان كه گفته شد از عبارت فهمیده نمی شود، لیكن اگر حتی را غایت و پایان عدم انتقال حكومت حقه اسلام به آنان بدانیم، برگشت آن را به آنان می توان از سخن دریافت. اگر گفته شود: چرا امام (ع) فرموده است: پس از آن حكومت اسلام هرگز به آنان باز نخواهد گشت، در حالی كه با پدید آمدن دولت عباسی حكومت به آنان باز گشته است؟ این پرسش را می توان به چند گونه پاسخ داد: 1- گروهی كه در این گفتار طرف خطاب آن حضرت و از اصحاب یاران او بشمارند هرگز دولت و قدرت به آنها بازنگشته است، زیرا پس از انقضای حكومت بنی امیه هیچ یك از اینها زنده نمانده بود، و پس از آن هم در هیچ موقع قدرت به كسانی از فرزندان اینها منتقل نشده است. 2- سخن امیرمومنان (ع) مقید به واژه حتی است كه به اصطلاح نحویان برای غایت و نهایت می آید، و فرموده است قدرت و حكومت اسلام هرگز به شما باز نمی گردد تا این كه به گروه دیگری منتقل گردد، چنان كه قضیه به همین صورت واقع شد، و حكومت از دست آن

ها بیرون رفت و به چنگ بنی امیه افتاد. 3- برخی از شارحان گفته اند، گفتار امام (ع) كه حكومت هرگز به شما باز نمی گردد تا این كه... به دنبال این شرط است: اگر خدا را فرمانبردار نباشید، و چون این شرط واقع نشده و بسیاری از مسلمانان بدون آلودگی به ریا و نفاق و بی اكره و اجبار خداوند را بندگی و فرمانبرداری كرده اند، حكومت به آنها باز گشته است. 4- گروهی گفته اند: واژه ابدا برای مبالغه آمده است، چنان كه به بدهكاری كه وام خود را نمی پردازد گفته می شود: لا حبسنك ابدا یعنی تو را برای همیشه زندانی خواهم كرد. باری مراد از قومی كه خلافت در كنار آنها قرار خواهد گرفت، بنی امیه است چنان كه رویدادها به همین نحو اتفاق، و این امر به دست آنها افتاد.

[صفحه 590]

تمالاوا: گرد آمدند، فیاله: سستی، نعش: بلند كردن، این گروه به سبب ناخشنودی از حكومت من به یكدیگر پیوسته اند، و من تا هنگامی كه از گسیختن جمعیت شما بیم نداشته باشم شكیبایی خواهم كرد، زیرا اگر آنان اندیشه سست و رای نادرست خود را به كار بندند، نظام امور مسلمانان گسیخته خواهد شد، اینان از آن رو به طلب دنیا برخاسته اند كه بر كسی كه خداوند حق او را به وی باز گردانیده رشك می ورزند، و می خواهند اوضاع را دگرگون و به حال پیشین باز گردانند، حق شما بر ما به كار بستن كتاب خدا و پیروی از پیامبر اوست كه درود خداوند بر او و خاندانش باد و این كه حق او را ادا كنیم، و سنت او را بر پا داریم. فرموده است: ان هولا قد تمالاوا. منظور از این گروه، طلحه و زبیر و عایشه و پیروان آنهاست، و این سخن اشاره دارد به این كه رفتن اینان به بصره برخلاف آنچه ادعا و اظهار می كنند برای خونخواهی عثمان نیست، بلكه به سبب ناخشنودی و خشمی است كه از خلافت و حكومت آن حضرت دارند، پس از این امام (ع) وعده می دهد: تا هنگامی كه بیم شكیبایی خواهد كرد، و هشدار می دهد كه اگر اینها در راهی كه در پیش گرفته اند همچنان بر اندیشه سست و خیال خام و سركشی

و نافرمانی خود ادامه دهند نظام امور مسلمانان گسیخته و جمعیت آنان پراكنده خواهد شد. فرموده است: انما طلبوا... تا علیه. این سخن در بیان انگیزه ناخشنودی و خشم اینها از رسیدن آن حضرت به حكومت و خلافت است، و این به سبب دنیاطلبی و حسد ورزی آنها بر كسی است كه خداوند دنیا را در اختیار او نهاده است، و این گفته به خاندان پیامبر اكرم (ص) اشاره دارد. فرموده است: فارادوا رد الامور علی ادبارها. یعنی اینها می خواهند اكنون هم خلافت را از خاندان پیامبر (ص) بیرون برند همان گونه كه در نخست این كار را كردند یا حقی را كه به آنان بازگشته، همچون گذشته از آنها سلب كنند. پس از این امام (ع) اعلام می كند حقوقی را كه مردم بر او دارند و این در صورتی است كه صادقانه و دور از شائبه فرمانبردار باشند این است كه در میان آنان به كتاب خدا عمل و از روش پیامبر گرامی (ص) پیروی كند، و نسبت به ادای حقوقی كه خداوند واجب گردانیده اقدام، و سنتهای خداوند را جاری و بر پا دارد، و آنچه بر امام و پیشوا واجب است همین است، و توفیق از خداوند است.


صفحه 590، 590.